عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



سلام به وبم خوش آومدید،دوستای خوشگلم نظر یادتون نره ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ به سلامتي كسي كه دوسش داشتم ولی اون دوسم نداشت .................. ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ ✿ ❤✿ ❤✿ ❤✿ ❤✿ ❤✿❤ ✿ ❤✿ ❤✿ ___*-:¦:-*_____0♥0♥____♥0♥0 __*-:¦:-*____0♥0000♥___♥000♥0 _*-:¦:-*____0♥0000000♥000000♥0 _*-:¦:-*____0♥00000000000000♥0 __*-:¦:-*____0♥000000000000♥0 ____*-:¦:-*____0♥00000000♥0 ______*-:¦:-*_____0♥000♥0 _________*-:¦:-*____0♥0 ______________,*-:¦:-* _______________,*-:¦:-* ___0♥0♥_____♥0♥0,*-:¦:-* _0♥0000♥___♥0000♥0,*-:¦:-* 0♥0000000♥000000♥0,*-:¦:-* 0♥00000000000000♥0,*-:¦:-* _0♥000000000000♥0,*-:¦:-* ___0♥00000000♥0,*-:¦:-* _____0♥000♥0,*-:¦:-* _______0♥0,*-:¦:-* _____0,*-:¦:-* ____*-:¦:-*_____0♥0♥____♥0♥0 __*-:¦:-*____0♥0000♥___♥000♥0 _*-:¦:-*____0♥0000000♥000000♥0 _*-:¦:-*____0♥00000000000000♥0 __*-:¦:-*____0♥000000000000♥0 ____*-:¦:-*____0♥00000000♥0 ______*-:¦:-*_____0♥000♥0 _________*-:¦:-*____0♥0 ______________,*-:¦:-* _______________,*-:¦:-* ___0♥0♥_____♥0♥0,*-:¦:-* _0♥0000♥___♥0000♥0,*-:¦:-* 0♥0000000♥000000♥0,*-:¦:-* 0♥00000000000000♥0,*-:¦:-* _0♥000000000000♥0,*-:¦:-* ___0♥00000000♥0,*-:¦:-* _____0♥000♥0,*-:¦:-* _______0♥0,*-:¦:-* _____0,*-:¦:-* ____*-:¦:-*_____0♥0♥____♥0♥0 __*-:¦:-*____0♥0000♥___♥000♥0 _*-:¦:-*____0♥0000000♥000000♥0 _*-:¦:-*____0♥00000000000000♥0 __*-:¦:-*____0♥000000000000♥0 ____*-:¦:-*____0♥00000000♥0 ______*-:¦:-*_____0♥000♥0 _________*-:¦:-*____0♥0 ______________,*-:¦:-* ........¸,.•´¨`•.( -.- ).•´¨`•.,¸ ___$$$$$$$$______$$$$$$$$$ _$$$$$$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ _$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ ___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ ______$$$$$$$$$$$$$$$$$ ________$$$$$$$$$$$$$ ___________$$$$$$$ _____________$$$ ______________$ ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ روزگـار ؛ نبودنت را برایم دیکتـه می کند ... و نمره ی من باز می شود صفـــــــــــر ... هَنـــــــوز ... نبودنت را یاد نگرفته ام !!!. ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ قدم بزن در خاطرات من .... چه یافتی؟ ♥ تو ♥،♥ تو ♥،♥♥،♥ تو ♥،♥ تو ♥ تمام خاطراتم را احاطه کردیــــــــــــ... ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ وقتي مي خواهمت و نيستي... اتفاق ِ تازه اي نمي افتد؛ فقط من... ذره ذره ايوب مي شوم ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ خوشـــــــــ به حـــال خــــــــــــــدا كه "لحظه به لحظه " با توســـــــــت ...و "مـــ ـــــــــــــن" همیشــــــه درباره ی "تـــ ـو" بـــا "او" حرف می زنــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ مگــَر نگفته بـودی : " مــن ، مال ِ تـوام ؟ " بیــــــــــــــــــــــــا اموالــت را ببـــَر ... بـَر دوشـَم سنگینــــــــــــــــی میکنــَد بار ِ ایــــــــــــ ن امانتــــــــــــــــــــــــــــــــ ... ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ این چند ماه که منتظرت بودم به اندازۀ چند سال نگذشت !! به اندازۀ همین چند ماه گذشت . اما فهمیدم : ماه یعنی چه روز یعنی چه لحظـــــــــــــــ یعنی چه این چند ماه گذشت و فهمیدمــــــــــــ : گـــــذشتن، زمــــان، انتظار یعنی چه ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ ميگم راضی ام به رضای خدا ولی دروغــــــــــــ ميگم تـــــــــو برگرد ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ از چه میتَرسی؟ از اشکـ هآیَمـــــــــــــ؟ از بی قـَراری هآیَمـ؟ نَتـَرس پـسَرَکـــــ دیوانگیـَمـ مُسری نیستـ مَن فقـَط عآشقَمـ. ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ هر شب در رؤیایـــــــــــــــــــــــ من ... قدمـــــ می نهی ! بیدار که می شوم ... چشم من از تو خالیستـــــــــــــــــــــ ! و نگاهمـــــــــــ ... درد می گیرد ازین بیداری !! اگر تنــــــــها در رؤیای من می آيی ... بگذار تا ابد بخوابمــــــــ ! ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ تَنمــ بوے تَنتــــــ رآ در آغـــوش گـِـرفتـــِـہ چـِـــہ هَمـــ آغـــوشــے غَــریبـے!!! ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ غمناکترین ناله ی دلم بهانه ی دیدن توستـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ روزگـار ؛ نبودنت را برایم دیکتـه می کند ... و نمره ی من باز می شود صفـــــــــــر ... هَنـــــــوز ... نبودنت را یاد نگرفته ام !!!. ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ قدم بزن در خاطرات من .... چه یافتی؟ ♥ تو ♥،♥ تو ♥،♥♥،♥ تو ♥،♥ تو ♥ تمام خاطراتم را احاطه کردیــــــــــــ... ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ وقتي مي خواهمت و نيستي... اتفاق ِ تازه اي نمي افتد؛ فقط من... ذره ذره ايوب مي شوم ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ خوشـــــــــ به حـــال خــــــــــــــدا كه "لحظه به لحظه " با توســـــــــت ...و "مـــ ـــــــــــــن" همیشــــــه درباره ی "تـــ ـو" بـــا "او" حرف می زنــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ مگــَر نگفته بـودی : " مــن ، مال ِ تـوام ؟ " بیــــــــــــــــــــــــا اموالــت را ببـــَر ... بـَر دوشـَم سنگینــــــــــــــــی میکنــَد بار ِ ایــــــــــــ ن امانتــــــــــــــــــــــــــــــــ ... ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ این چند ماه که منتظرت بودم به اندازۀ چند سال نگذشت !! به اندازۀ همین چند ماه گذشت . اما فهمیدم : ماه یعنی چه روز یعنی چه لحظـــــــــــــــ یعنی چه این چند ماه گذشت و فهمیدمــــــــــــ : گـــــذشتن، زمــــان، انتظار یعنی چه ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ ميگم راضی ام به رضای خدا ولی دروغــــــــــــ ميگم تـــــــــو برگرد ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ از چه میتَرسی؟ از اشکـ هآیَمـــــــــــــ؟ از بی قـَراری هآیَمـ؟ نَتـَرس پـسَرَکـــــ دیوانگیـَمـ مُسری نیستـ مَن فقـَط عآشقَمـ. ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ هر شب در رؤیایـــــــــــــــــــــــ من ... قدمـــــ می نهی ! بیدار که می شوم ... چشم من از تو خالیستـــــــــــــــــــــ ! و نگاهمـــــــــــ ... درد می گیرد ازین بیداری !! اگر تنــــــــها در رؤیای من می آيی ... بگذار تا ابد بخوابمــــــــ ! ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ تَنمــ بوے تَنتــــــ رآ در آغـــوش گـِـرفتـــِـہ چـِـــہ هَمـــ آغـــوشــے غَــریبـے!!! ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥ غمناکترین ناله ی دلم بهانه ی دیدن توستـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، تو بگو با دل بـــی قرارم چه کنم ؟ ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

نظرتون درمورددوستی های دختروپسر

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مطلب و آدرس baran2013.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 15
بازدید کل : 30022
تعداد مطالب : 75
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1



آمار مطالب

:: کل مطالب : 75
:: کل نظرات : 4

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 15
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 15
:: بازدید ماه : 15
:: بازدید سال : 15
:: بازدید کلی : 30022

RSS

Powered By
loxblog.Com

asheghane

دو شنبه 19 فروردين 1392 ساعت 2:25 بعد از ظهر | بازدید : 121 | نوشته ‌شده به دست najmeh | ( نظرات )

دختر پسري با سرعت120کيلومتر سوار بر موتور سيکلت

دختر:آروم تر من ميترسم

پسر:نه داره خوش ميگذره

دختر:اصلا هم خوش نميگذره تو رو خدا خواهش ميکنم خيلي وحشتناکه

پسر:پس بگو دوستم داري

دختر :باشه باشه دوست دارم حالا خواهش ميکنم آروم تر

پسر:حالا محکم بغلم کن(دختر بغلش کرد)

پسر:ميتوني کلاه ايمني منو برداري بذاري سرت؟اذيتم ميکنه

و.....

روزنامه هاي روز بعد: موتور سيکلتي با سرعت 120 کيلومتر بر ساعت به ساختماني اثابت کرد موتور سيکلت دو نفر سرنشين داشت اما تنها يکي نجات يافت حقيقت اين بود که اول سر پاييني پسر که سوار موتور سيکلت بود متوجه شد ترمز بريده اما نخواست دختر بفهمه در عوض خواست يکبار ديگه از دختر بشنوه که دوستش داره(براي اخرين بار)

       

بچه که بودم فقط بلد بودم تا 10 بشمارم

نهایت هرچیزی 10 تا بود

عروسکامو 10 تا دوست داشتم

مامانمو 10 تا دوست داشتم

خلاصه ته دنیا همین 10 تا بود

واین 10 تا خیلی قشنگ بود

ولی حالا نمیدونم ته دنیا چقدره......

نهایت دوست داشتن چندتاست

عــــــــــشقم می خوام بگم دوست دارم 

به اندازه ی همون 10 تای بچگی

       

پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد.

اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت.

هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون…

بعد از یک ماه پسرک مرد…

وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر

پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد…

دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده…

دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟

چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی

میگذاشت و به پسرک میداد!

        

دلم می خواد یکی رو داشتم بعضی وقتا که خسته میشم

از دست اطرافیان

میومد کنارم دستاشو میذاشت دو طرف صورتم

زل میزد تو چشمام و میگفت

ببین منو داری

          

داداشی

وقتي سر كلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختري بود كه كنارم نشسته بود. و اون منو "داداشي" صدا مي‌كرد.
به موهاي مواج و زيباي اون دختر خيره شده بودم و آرزو مي‌كردم كه عشقش متعلق به من
باشه.اما اون توجهي به اين مساله نمي‌كرد.
آخر كلاس پيش من اومد و جزوه جلسه پيش رو خواست.من جزومو بهش دادم.بهم گفت
:"متشكرم داداشی" و گونه من رو بوسيد

"ميخوام بهش بگم  ، ميخوام كه بدونه ، من نمي‌خوام فقط "داداشي" باشم.من عاشقشم.اما .... من خيلي خجالتي هستم ....... علتش رو نميدونم "

تلفن زنگ زد خودش بود . دوست پسرش قلبش رو شكسته بود .از من خواست كه برم
پيشش.نمي خواست تنها باشه.من هم اينكار رو كردم.وقتي كنارش  رو كاناپه نشسته
بودم. تمام فكرم متوجه اون چشم هاي معصومش بود.آرزو مي‌كردم كه عشقش متعلق به من باشه . بعد از 2 ساعت ديدن فيلم و خوردن 3 بسته چيپس ،خواست بره كه بخوابه . به من نگاه كرد و گفت : "متشكرم داداشی" و گونه من رو بوسيد


"ميخوام بهش بگم  ، ميخوام كه بدونه ، من نمي‌خوام فقط "داداشي" باشم.من عاشقشم.اما... من خيلي خجالتي هستم ....... علتش رو نميدونم "

روز قبل از جشن دانشگاه پيش من اومد . گفت :"قرارم به هم خورده اون نمي‌خواد با من
بياد" من با كسي قرار نداشتم .ترم گذشته ما به هم قول داده بوديم كه اگه زماني‌هيچ كدوممون براي مراسمي پارتنر نداشتيم با هم ديگه باشيم .درست مثل يه "خواهر و برادر" . ما هم با هم به جشن رفتيم .جشن به پايان رسيد.من پشت سر اون ،كنار در خروجي ايستاده بودم ،تمام حواسم به اون لبخند زيبا و چشمهاي همچون كريستايش بود .آرزو مي‌كردم كه عشقش متعلق به من باشه ، اما اون مثل من فكر نمي‌كردو من اين رو ميدونستم. به من گفت :"متشكرم داداشی،شب  خيلي خوبي داشتيم " ، و گونه من رو بوسيد.

"ميخوام بهش بگم  ، ميخوام كه بدونه ، من نمي‌خوام فقط "داداشي" باشم.من عاشقشم.اما ... من خيلي خجالتي هستم ....... علتش رو نميدونم "

يك روز گذشت ،سپس يك هفته ، يك سال .... قبل از اينكه بتونم حرف دلم رو بهش بزنم
روز فارغ التحصيلي فرا رسيد ، من به اون نگاه مي‌كردم كه درست مثل فرشته‌ها روي
صحنه رفته بود تا مدركش رو بگيره.
ميخواستم كه عشقش متعلق به من باشه .اما اون به من توجهي نمي‌كرد ، من اينو
مي دونستم ، قبل از اينكه كسي خونه بره سمت من اومد ، با همون لباس و كلاه فارغ
التحصيلي ، با گريه منو در آغوش گرفت و سرش رو روي شونه من گذاشت و آروم گفت تو
بهترين داداشي دنيا هستي ،متشكرم داداشی و گونه منو بوسيد .


"ميخوام بهش بگم  ، ميخوام كه بدونه ، من نمي‌خوام فقط "داداشي" باشم.من عاشقشم.اما ... من خيلي خجالتي هستم ....... علتش رو نميدونم . "

 نشستم روي صندلي ،صندلي ساقدوش ،توي كليسا ، اون دختره حالا داره ازدواج ميكنه ،من ديدم كه "بله"رو گفت و وارد زندگي جديدي شد.من ميخواستم كه عشقش متعلق به من باشه .
اما اون اينطوري فكر نميكرد و من اينو ميدونستم، "اما  قبل از اينكه ار كليسا بره
رو به من كرد و گفت " تو اومدي داداشی؟ متشكرم .

"ميخوام بهش بگم  ، ميخوام كه بدونه ، من نمي‌خوام فقط "داداشي" باشم.من عاشقشم.اما .... من خيلي خجالتي هستم ....... علتش رو نميدونم ."

سال هاي زيادي گذشت. به تابوتي نگاه ميكنم كه دختري كه منو داداشي خودش ميدونست توي اون خوابيده ، فقط دوستان دوران تحصيلش كنارش هستند .
يه نفر داره دفتر خاطراتش رو ميخونه ،دفتري كه در دوران تحصيل اون رو نوشته .
ابن چيزي هست كه اون نوشته بود :

تمام توجهم به اون بود آرزو مي‌كردم عشقش براي من باشه .اما اون توجهي به اين موضوع نداشت و من اينو ميدونستم . من ميخواستم بهش بگم ، ميخواستم كه بدونه نميخوام فقط براي من يك داداشي باشه .من عاشقش هستم .اما .....من خجالتي هستم .............علتش رو نميدونم............هميشه آرزو داشتم كه به من بگه دوستت دارم ......

با خودم فكر ميكردم و گريه ..............اي كاش اين كار رو كرده بودم .

     

 

دختر :شنیدم داری ازدواج می کنی ..مبارکه..خوشحا*ل شدم شنیدم..

 


پسر :مرسی..انشااله قسمت شما..

 


دختر:می تونم برای آخرین بار یه چیزی ازت بخوام؟

 


پسر:چی می خوای؟

 


دختر:اگه یه روز صاحب یه دختر شدی می شه اسم منو بذاری روش؟

 


پسر:چرا؟می خوای هر موقع که نگاش می کنم ..صداش می کنم درد بکشم؟؟

 


دختر:نه..آخه دخترا عاشق باباهاشون می شن..می خوام بفهمی چقدر عاشقت بودم...

      

نمیبینم زیبایی های دنیا را آنگاه که تویی زیبایی های دنیایم!


نمیشنوم صدایی را آنگاه که صدای مهربانت در گوشم زمزمه میشود و مرا آرام میکند!


آن عشقی که میگویند تو نیستی ، تو معنایی بالاتر از عشق داری و برای من تنها یک عشقی!


از نگاه تو رسیدم به آسمانها ، آن برق چشمانت ستاره ای بود که هر شب به آن خیره میشدم!


باارزش تر از تو ، تو هستی که عشقت در قلبم غوغا به پا کرده !


قدم به قدم با تو ، لحظه به لحظه در فکر تو ، عطر داشتنت ، ماندن خاطره هایی که مرور کردن به آن در

آینده ای نزدیک دلها را شاد میکند!


و رسیده ام به تویی که آمدنت رویایی بوده در گذشته هایم ، و رسیده ام به تویی که در کنار تو بودن عاشقانه

ترین لحظه ی زندگی ام است


پایانی ندارد زندگی ام با تو ، آغاز دوباره ایست فردا در کنار تو ، فردایی که در آن دیروز را فراموش

نمیکنم ، آنگاه که با توام هیچ روزی را فراموش نمیکنم ، که همه آنها یکی از زیباترین روزهاست و شیرین

ترین خاطره ها ، و گرم ترین لحظه ها !


سر میگذارم بر روی شانه های تو ، آرامش میگیرم از صدای تپشهای قلب تو ، دلم پرواز میکند در آسمان

قلبت ، میشنوم صدای تپشهای قلبت ، اوج میگیرم تا محو شوم در آغوشت !


تا خودم را از خودت بدانم ، تا همیشه برایت بمانم ،چه لذتی دارد تا صبح در آغوش تو بخوابم!


تا ببینم زیباترین رویاها ، فردا که بیدار میشوم حقیقت میشود همه ی رویاها !


و اینجاست که عاشق خیالات با تو بودن میشوم ، و به عشق این خیالات دیوانه میشوم !


حالا من مجنونم و تو لیلای من ، همیشه میمانیم برای هم ، و میسازیم یک قصه ی عاشقانه دیگر با هم !


بر میگردیم به دیروزی که گذشت ، خاطره ی شیرین فردا بدجور به دل نشست !


و میدانیم زندگی مان عاشقانه خواهد گذشت ، هم دیروز و امروز و هم فرداهایی که خواهد رسید!

       

عـــــــشق

عشق یعنی راه رفتن زیر بارون       عشق یعنی من می روم تو بمون

عشق یعنی ان روز وصال             عشق یعنی بوســه ها در طول سال

عشق یعنی پای معشوق سوختن        عشق یعنی چشم به در دوختن

عشق یعنی جان می دهم در راه تو     عشق یعنی دستان من دستان تو

عشق یعنی زندگیم وصله به توست     عشق یعنی قلب من در دست توست

عشق یعنی عشقه من زیبای من         عشق یعنی ........دوستت دارم

     

تا حالا کفشاتو نگاه کردی؟

دو تا عاشق که بی هم می میرن  با هم خاکی میشن

و با هم زیر بارون میرن

کاش عاشق ها کمی از کفشاشون یاد بگیرن

   

چه زیباست با یاد تو چشمهای خسته گریستن

چه زیباست همیشه در تنهایی تورا حس کردن

چه زیباست در خیال با تو زندگی کردن

عزیزم نام تو بر قلبم حک شده تا فراموشت نکنم

نازنین من همیشه نفس کشیدن تو را بخاطر می سپارم

یک روز دیگر بدون تو گذشت

 




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: